سالمندان اراک ،بیایید با هم به آینده فکرکنیم

مجموعه مقالاتی پیرامون سالمندان آلزایمری

سالمندان اراک ،بیایید با هم به آینده فکرکنیم

مجموعه مقالاتی پیرامون سالمندان آلزایمری

مراتب ایمان

روزی چهار مرد و یک زن کاتولیک در باری ، مشغول نوشیدن قهوه بودند.
یکی از مردها گفت : من پسری دارم که *کشیش *است. هرجا که میرود مردم او را "*
پدر*" خطاب میکنند.
مرد دوم گفت : من هم پسری دارم که* اسقف* است و وقتی جایی میرود مردم به او
میگویند " *سرورم*"!
مرد سوم گفت " پسر من* کاردینال *است و وقتی وارد جایی میشود مردم او را "*
عالیجناب*" صدا میکنند.
مرد چهارم گفت : پسر من *پاپ *است و وقتی جایی میرود او را "*قدیس بزرگ*" خطاب
میکنند!
زن حاضر در جمع نگاهی به مردان کرد و گفت : من یک* دختر *دارم. 178 سانت قدش
است ، بسیار خوش هیکل ، دور کمرش 61، دور باسنش 92 سانت ، با موهای بلوند و
چشمهای روشن .
وقتی وارد جایی میشود همه میگویند : "* خدای من !* "

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد